- <<
آرشیو
نویسنده : پیمان بازدید :73خنددار بابایتاريخ ارسال:یکشنبه 13 مرداد 1398 ساعت: 11:40دیدگاه ها:نظرات(0)از دست شوی اومدم بیرون بابام بهم گفت دستتو با لباست خشک نکن نمیدونم چرا فکر میکنه
من دستمو میشورم
وست شب گرمم شد به بابام گفتم بوها دیگه نمیتونم تحمل کنم برو کولر روشن کن بابام یک
ملاف بهم داد گفت بکش دور
خودت گفتم گرمم ملاف بکشم دور خودم
گفت منم وقتی گرمم میشه همین کارو میکنم بعد یک مدتی یهو از روی خودت بزنش کنار یخ میزنی
به بابام گفتم بابا این گوشیا نذار بالا سرت سرطان زا هست صبح که بیدار شدم دیدم همه
گوشیا بالای سر منم من که تفهمیدم کار کی بود ولی بابام
گفت تو خواب راه رفتی لابد
گوشی بابام برداشت اشتباهای رفتم تو سابقه جستوجو دیدم نوشته چگونه پسر خود رو بکشیم
که رایانه اش قطع نشود 😐
آمار
آمار مطالب
کل مطالب : 8
کل نظرات : 0
آمار کاربران
افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0
آمار بازدید
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
ورودی امروز گوگل : 0
ورودی گوگل دیروز : 0
آي پي امروز : 6
آي پي ديروز : 1
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 2
بازدید سال : 510
بازدید کلی : 1,897
اطلاعات شما
آی پی : 18.223.21.5
مرورگر : Safari 5.1
سیستم عامل :
امروز : جمعه 14 اردیبهشت 1403
ورود کاربران
عضويت سريع